اوا پرون از فقر مطلق تا قدرتمند ترین زن آرژانتین

 

 

۷۱ سال پیش، دختری در یکی از روستاهای آرژانتین به دنیا آمد. این دختر پنجمین فرزند خانواده بود و خانواده اش وضع مالی خوبی نداشتند اما با همان وضع بخور و نمیر سر میکردند. چیزی حدود یک سال که از تولدش گذشته بود پدرش آنها را  در همان وضعیت ترک کرد.

و شش سال بعد خبر فوتش آمد. با تمام سختی ها دختر و خانواده اش زندگی را میگذراندند.

اسم دختر اوا بود. زمانی که ۱۵ ساله شد، رویای بازیگری در سر داشت. با جسارت و جراتی که داشت در همان سن به دنبال رویایش شهرش را به مقصد بوئنوس آیرس ترک کرد. تا شاید بتواند بازیگری بزرگ شود.

اوا در شهر جدید وارد رادیو شد. هر نقشی که به عنوان بازیگر به او پیشنهاد میشد را میپذیرفت. شاید کارش درخشان نبود اما تلاش زیادی میکرد تا سری بین سر ها در بیاورد. جراتی که از خودش نشان میداد با تلاش هایش همسو شدند تا مسیرش در این صنعت را به سرعت طی کند و خیلی زود به عنوان یکی از بازیگران مطرح رادیو بین مردم آرژانتین شناخته شود. اما سقف آرزو هایش خیلی بلند تر بود، پس به راهش ادامه داد تا توانست یکی از بنیان گذاران سندیکای رادیویی آرژانتین شود. برای خودش اسم و رسمی به هم زد. در کنارش از نظر مالی هم بسیار پیشرفت کرد.

 

اوا با تمام این دستاوردها میخواست که بتواند جایی در تاریخ داشته باشد. به همین دلیل کارهای خیرخواهانه زیادی انجام میداد. در یکی از همین کارها، کنسرتی برای حمایت از زلزله زدگان برگزار کرد. در این کنسرت با کلنل ژوان پرون آشنا شد. کسی که در نتیجه درگیری با کودتای نظامی که منجر به تسلط دولت آرژانتین شد، در حال حاضر وزیر جنگ و کار بود. با تمام این که کلنل دو برابر سن اوا سن داشت. اوا مثل هر زمان دیگری در زندگی اش پرجرات بود و تصمیم خود را برای ازدواج با کلنل عملی کرد. به سال نکشید که این دو با یکدیگر ازدواج کردند.

 

زندگی مشترک اوا فراز و نشیب زیاد داشت. همان اوایل شوهرش توسط مخالفانش زندانی شد. در همین زمان ها بود که اوا راه جدیدش را شروع کرد.

در حمایت از همسرش شروع به راه اندازی کمپین ها کرد. کمی بعد همسرش آزاد شد و برای رسیدن به ریاست جمهوری وارد رقابت شد.

اوا در این کمپین ها نقش خیلی زیادی داشت. عده قابل توجهی از مردم آرژانتین طرفدار او شدند. با به ریاست جمهوری رسیدن همسرش، نقش سیاسی او به خود شکل گرفت.

اوا میخواست با بی عدالتی هایی که در جامعه در جریان بود مبارزه کند. در ابتدای این مسیر شخصیت اش به عنوان یک فرد سیاسی به شدت ضعیف بود. حتی در سخنرانی هایش کلمات را درست ادا کند.

اما همان طور که تا الان باید به شخصیت پرجرات او پی برده باشید، این موضوع مانع راهش نشد. بلکه با تلاش زیاد توانست به جایگاه سیاسی برجسته اس برسد.

کمی بعد آنقدر خوب سخنرانی می‌کرد که همه ، از کارگران تا آدم های فقیر ، حاضر بودند همه کار برایش بکنند وقتی توانست برای زنان آرژانتین حق رای و حق طلاق بگیرد زن های کشور همه عاشق او شده بودند.

البته قدرت و نفوذ زیاد او باعث شده بود دشمنان زیادی هم داشته باشد. ثروتمند های کشور و ارتش دشمن های سرسختی بودند که در مسیرش سنگ‌اندازی میکردند. به شدت مورد حمله مخالفانش قرار میگرفت. در رسانه‌ها مسخره اش می‌کردند. اگرچه قدرتمند و محبوب بود، اما همچنان در معرض تبعیض جنسی قرار داشت. چاقی اش را مسخره می کردند. تمام تلاششان را میکردند تا اوا نتواند به جایی که مستحق آن بود برسد.

اگرچه او هرگز هیچ پست دولتی نداشت، اما اوا بالفعل به عنوان وزیر بهداشت و کار عمل کرد و افزایش دستمزد سخاوتمندانه ای را به اتحادیه ها اعطا کرد.

در این شرایط که روز به روز به محبوبیت اوا در بین طبقه متوسط و فقیر آرژانتین اضافه میشد و دستاوردهای او شگفت انگیز بودند، برای معاون اولی ریاست جمهوری کاندید شد.

اما ارتش به اجبار او را به انصراف وادار کرد.

جرات اوا در بین مردم زبان زد بود. به طوری که دوستانش درباره او می گفتند: با هم یک ببر وحشی است و هم یک کبوتر کوچولو. وقتی درباره مسائل کاری صحبت می کرد مثل یک ببر خشمگین بود ولی در عوض شب ها از تنها خوابیدن میترسید.

اوا از یک خانواده فوق العاده فقیر روستایی با جراتی که از خود داشت به جایگاه های بالایی رسید. در زمانی که کارش در حرفه بازیگری خوب پیش نرفت ناامید نشد. زمانی که دشمنانش او را از معاونت ریاست جمهوری کنار گذاشتند ناامید نشد.

بلکه با قدرت و جرات تمام تا لحظه آخر برای اهدافش جنگید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *