شاید بیشتر شما او را زمانی که زنده بود نمیشناختید. اما خبر فوتش تمام ایران را متاثر کرد.
خیلی از مادر ها آرزو دارند دخترشان مثل او شود. یک نابغه. خانمی ساده و متواضع و در عین حال مستعد، خلاق، سختکوش و باانگیزه که همه موانع را پشت سر گذاشت.
اولین زنی که در کل دنیا برنده مدال فیلدز شد و نامش برای همیشه در دنیا ماندگار شد. صدها ریاضیدان در جهان هستند که آرزو دارند این مدال را به گردن بندازند. کاری که او انجام داد از رویا هم باورنکردنی تر بود.
شاید نام جایزه نوبل به گوشتان بیش تر آشنا باشد. جایزه ای که به شمیدان ها تعلق میگیرد. مدال فیلدز را نوبل ریاضیات هم میگویند. شاید این طور بهتر ارزش این مدال را بدانید.
مریم اولین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه پیدا کرد. ان زمان او یک دانش اموز ساده از مدرسه فرزانگان بود که توانسته بود مدال طلای المپیاد ریاضی کشور را دو سال پشت سر هم ببرد.
اولین کسی که نمره کامل این المپیاد را گرفته بود.
مریم در دانشگاه بهشتی قبول شده بود و تازه سال دوم بود. شرکت در المپیاد جهانی فقط برای دانشجو های سال سومی ممکن بود. اما استادش، آقای محمودیان استعداد و تلاش او را با چشم میدید و مطمئن بود که او باید در المپیاد جهانی شرکت کند. با صحبت هایی که با دکتر حداد عادل کرد، مریم را سال بعد به عنوان شرکتت کننده در این المپیاد به هنگ کنگ فرستادند. مریم هم این اعتماد را بی جواب نگذاشت و با مدال طلای این الپمیاد به خانه برگشت.
البته این ریاضیات رویای کودکی مریم نبود. لذت بخشترین سرگرمی او نوشتن داستانهایی بود که خودش قهرمانان آن ها را میساخت. داستان زندگی زنان مشهوری مثل ماری کوری، هلن کلر و بعد از آن کتاب رمان شور زندگی که درباره ونسان ون گوگ بود؛ او را به این فکر انداخت که شاید یک روز بتواند نویسنده شود.
خودش تعریف کرد که: بچه که بودم دوست داشتم نویسنده شوم. شاید برادرم بود که باعث علاقهمندی من به ریاضیات شد. او بود که یک روز با نقل هیجانانگیز داستان مربوط به حل یک معمای ریاضی مرا نسبت به ریاضیات به شوق آورد. هرچه بیشتر ریاضی را مطالعه کردم و به حل مسائل ریاضی پرداختم، بیشتر به شوق و هیجان آمدم.
حتی زمانی که در کلاس ششم بود آن قدر عملکردش در ریاضی ضعیف بود که معلمش از او انتقاد میکرد. هیچ کسی باورش نمیشد او روزی بتواند پر افتخارترین ریاضیدان زن در جهان شود. این موضوع اعتماد به نفس او را به شدت ضعیف کرده بود. تا حدی که در یک مصاحبه گفت: در آن سن خیلی مهم است که دیگران درون شما چه چیزی میبینند. بنابراین من علاقهام را نسبت به ریاضیات از دست دادم.
اما خوشبختانه مریم پرجرات تر از آن بود که از مسیر پا پس بکشد. سخت کوشی زیادی کرد تا بتواند در ریاضیا رشد کند. حتی زمانی از خشم برگه امتحان ریاضی اش را که ۱۶ گرفته بود پاره کرد و گفت که دیگر وضعیتش بهتر نخواهد شد. اما بعد از تابستان با اعتماد به نفس برگشت و ساعت های زیادی را بر سر ریاضی گذاشت تا بتواند تغییر دلخواهش را ایجاد کند.
مریم کارشناسی ارشدش را هم در دانشگاه بهشتی گرفت و بعد از ان با کارنامه ی درخشانش ایران را به مقصد هاروارد آمریکا ترک کرد. کارنامه او به قدر چشم گیر و شایسته بود که این دانشگاه به او بورسیه کامل داد تا در مقطع دکتری در آن جا تحصیل کند.
در هاروارد مریم شاگرد کورتیس مکمولن شد. کسی که خود یک بار مدال فیلدز را بر گردن انداخته بود. سر کلاس دانشجویی مثال زدنی بود. زیاد سوال میپرسید و به فارسی نکته برداری میکرد. تز پایان نامه اش آن قدر مبتکرانه و خلاقانه بود که توانس جایزه بلومنتال را دریافت کند.
چیزی نکشید که بعد از فارق التحصیلی در ۲ دانشگاه پرینستون و استنفورد مشغول به تدریس بشود. در این زمان آن قدر به تحقیقات ریاضی علاقمند شده بود که کمک هزینه دانشگاه هاروارد را قطع کرد تا در مؤسسه ریاضیات کلی (Clay) در دانشگاه پرینستون نیوجرسی بهعنوان محقق فعالیت کند. او در ۳۱سالگی به درجه استادتمامی رسید.
یک سال قبل از این که مدال فیلدز را ببرد، مریم خبر دار شد که به سرطال سینه مبتلاست.
در این برهه زمانی او کودکی خردسال داشت و داشت از پله های بالاترین جایگاه در زمینه کاری اش را بالا میرفت. مریم با تمام ترسی که در وجودش ریشه کرده بود به تلاش هایش ادامه داد. یک سال دیگر هم روز و شب تلاش کرد تا برنده این مدال شد. تا حدی که در اوج بیماری به همسرش گفت: خب، زندگی منصفانه نیست… وقتی در خانوادهای دوست داشتنی، همراه با هوشی سرشار و افراد خوب در اطرافم به دنیا آمدم، شکایت نکردم. بسیاری از مردم دنیا همه این چیزها را ندارند… چرا باید الان شکایت کنم؟
او توانسته بود در آکادمی ملی علوم در سال ۲۰۱۶ عضو شود. مریم اولین ایرانی به شمار میآید که به عضویت در این آکادمی برگزیده شد. یک سال بعد و در آوریل سال ۲۰۱۷، او به عضویت آکادمی علوم و هنر آمریکا درآمد و قرار بر این بود در اکتبر همان سال، مراسم معارفه میرزاخانی برگزار شود که با فوت زودهنگام مریم این مراسم، برای همیشه ناتمام باقی ماند.
مریم با همه سرسختی و شوق و انگیزه فراوانی که داشت و پس از چهار سال مبارزه سخت و نفسگیر که کمتر کسی از آن مطلع بود، مغلوب بیماریاش شد و خلاقیتهای علمی و دستاوردهای مهماش را به مرگ زودرس و نابهنگام تسلیم کرد.
مریم میرزاخانی در سال ۹۶ در حالی که تنها ۴۰ سال داشت بر اثر سرطان فوت کرد.
مریم میرزاخانی با این که زندگی کوتاهی داشت، خدمات بسیار زیادی را به جامعه علمی عرضه کرد.